سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آمارگیران جوان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جهان به کجا پیش می رود؟؟؟

سلام

خبری رو از سایت الف می خوندم که برام جالب بود. براتون اصل مطلبو میذارم تا دخل و تصرفی تو اون نکرده باشم. و در آخر مطالبی رو براتون عنوان می کنم تا توجه شما رو به اون جلب کرده باشم.

 
بخش خبری الف
 
به دنبال کشته شدن دو شهروند پاکستانی توسط یک کارمند کنسولگری آمریکا و تاکید مقامات قضایی پاکستان بر محاکمه این آمریکایی، واشنگتن با قلدری هر چه تمام تر به دولت اسلام آباد دستور داده هر چه سریعتر این شهروند آمریکایی را آزاد کند که در غیر این صورت پاکستان با پیامدهای ناگواری مواجه می شود.
به گزارش الف به نقل از روزنامه دیلی تایمز، ریموند دیویس کارمند کنسولگری آمریکا در پاکستان اخیرا در شهر لاهور دو شهروند پاکستانی را به ضرب گلوله کشت. وی مدعی شد که این دو فرد قصد داشتند او را بکشند. قتل این دو شهروند پاکستانی خشم مردم پاکستان را برانگیخته و مردم این کشور خواهان محاکمه فوری این آمریکایی در خاک پاکستان شده اند.
 
اما دولت واشنگتن می خواهد با هر ابزاری این قاتل آمریکایی را که در خاک پاکستان مرتکب قتل شده، آزاد کند . ابتدا آمریکا از دولت پاکستان خواست به این شهروند آمریکایی مصونیت اعطا کند اما دادگاهی در شهر لاهور با این درخواست مخالفت کرد. پس از این بود که دولت واشنگتن به مقامات پاکستانی هشدار داد که اگر این شهروند آمریکایی را آزاد نکنند، کمکهای نظامی و اقتصادی اش به دولت اسلام آباد را قطع خواهد کرد.
برخی مقامات پاکستانی نیز ضمن انتقاد از این نوع اظهارنظرهای زورگویانه آمریکا تاکید کردند که این شهروند آمریکایی باید در داخل پاکستان محاکمه شود که در غیر این صورت استقلال و تمامیت ارضی پاکستان زیر سوال می رود.
 
به دنبال این حادثه صدها تن از ساکنان شهر لاهور با برگزاری تظاهراتی، کشتار این دو پاکستانی به دست یک دیپلمات آمریکایی را محکوم کردند. عده‌ای از حقوقدانان پاکستانی، مدافعان حقوق بشر و فعالان سیاسی در برابر کنسول‌گری آمریکا در لاهور تجمع و شعارهای ضدآمریکایی سر دادند.
 
حامیان حقوق بشر در پاکستان معتقدند: در صورتی که امریکا خود را مدافع واقعی حقوق بشر می‌داند، باید دیپلمات خطاکارش (ریموند دیویس) را به جرم کشتار سه نفر مجازات کند.
 
مردم خشمگین پاکستانی در مورد آزادی دیویس و تحویل وی به مقامات امریکایی هشدار دادند و خواستار اجرای عدالت در مورد او شدند. آنها اعلام کردند درصورتی که مقامات پاکستانی به خواسته مردم در این راستا گوش فرا ندهند و ریموند دیویس را محاکمه نکنند، دولت را سرنگون می‌کنند.
 
لحن تند و تهدید آمیز مقامات آمریکایی برای آزادی این شهروند آمریکایی به شدت مردم پاکستان را به خشم آورده و آنها معتقدند واشنگتن که خود را مدعی رعایت حقوق بشر معرفی می کند، با وقاحت تمام می خواهد یک قاتل را آزاد کند.
 
اینم لینک مطلب: http://alef.ir/1388/content/view/95271
 
خاورمیانه همیشه مبدا و منشا بسیاری از خبرها بوده، و این روزها شاهد مبدا و منشا بسیاری از تحولاته. چه بخوایم چه نخوایم، آمریکا قدرت بلامنازع در جهانه.که در موارد بسیاری،علت قدرت این کشور ناشی از  سر خم کردن های کشورهای خاورمیانه در برابر این کشور زورگویه.  
لازم به ذکر که علت اینکه خاورمیانه از گذشته بسیار مهم واقع شده بدلیل وجود منابع عظیم طبیعیش بوده. برا همین کشورهای زیادی در طول تاریخ به این کشورهای دید استعمارگرایانه داشتن و در عصر حاضر شاهد استعمار نوین بودیم. استعماری که دست نشانده های آمریکا به جای خود آمریکا بر این کشور حکومت می کنن. اما تو این چند هفته تحولات اساسی در روابط آمریکا و کشورهای و قدرت های دست نشانده آمریکا در حال اتفاقه. از بن علی در تونس شروع شد. به چند کشور عربی کوچک رسید. شاهد اخراج حسنی مبارک از مصر بودیم. سید حسن نصرالله ادعا کرده که خاورمیانه جدید رو ما میسازیم. شایعات زیادی از مرگ قریب الوقوع پادشاه عربستان به گوش میرسه. پرویز مشرف متهم به قتل بی نظیر بوتو، رهبر آزادیخواه پاکستان شده. اسرائیل متهم به قتل نخست وزیر لبنان شده و امروز شاهدیم که مردم و متعاقبا دولت پاکستان در برابر آمریکا وایسادن. هنوز هم تمام حوادث مهم جهان داره تو خاورمیانه اتفاق میافته. اما حوادث اخیر بسیار مهم و البته خوشحال کننده است. زیرا نشون دهنده ی استقلال و بیداری ملت های عرب و خاورمیانه شده و ظهور رهبرانی قدرتمند در این مناطق می تونه معادلات آمریکا و متعاقبا اسرائیل رو بر هم بزنه. اما مسئله ای که برای من خیلی جالب بود، ظهور و بروز این موارد در یک برهه بسیار کوتاه بوده. واقعا چه اتفاقی در حال وقوعه و دست پشت پرده کیه؟؟؟
آیا می تونیم این مسائل رو به ظهور منجی ربط بدیم؟
سوال اساسی همین جاست و پاسخ دادن به اون صد البته مشکل. اما اگر باور داشته باشیم که ما می توانیم، همون طور که آمریکا صد سال پیش به اون رسید، چین و ‍ژاپن بعد از جنگ جهانی به اون رسیدن، و حالا هم کشورهای عرب دارن به اون میرسن، اون موقع است که شرافت کشورهای مسلمان و اقتدار اونها در آینده، همچون گذشته ی پرافتخارشون، دوباره نمایان میشه و دست کشور ظالمی چون آمریکا که سایه اون سال های ساله که بر سر کشورهای عرب، سنگینی میکنه، قطع میشه. البته در کنار این مسائل، مسئله بسیار مهم تری وجود داره. به قول معروف میگن نگاه داشتن عنوان قهرمانی از کسب عنوان قهرمانی سخت تره. پس اگه در این برهه کوتاه کشورهای مسلمان شاهد استقلال کشورهاشون از دست نشانده های آمریکا هستن، باید این امر رو نه برای مدت کوتاه، بلکه برای همیشه حفظ کنن و تنها راه اون دادن دست دوستی و کنار گذاشتن اختلافات گذشته و کدورت ها بین اونهاست و در واقع اتحاد این کشورهای مسلمانه که می تونه اون ها رو مثل گذشته قدرتمند کنه و قدرتمند نگه داره.
در صورتی که آمریکا نفوذشو در منطقه خاورمیانه از دست بده، اون موقع شاهد تحولات عظیمی در جهان خواهیم بود. در واقع نفوذ آمریکا در منطقه، علاوه بر اینکه یک نفوذ اقتصادی بوده، بلکه مسئله مهم تر نفوذ سیاسی این کشور باعث میشده تا اهداف آمریکا در این کشور عملیاتی بشه که با وقوع این تحولات، عملا دیگه شاهد زورگویی این کشور و تحمیل نظرات القایی اون بر سر ملت های عرب نخواهیم بود. مسئله دیگه ظهور قدرت های اقتصادی جدیده. کشورهایی چون برزیل و چین که نبض اقتصادی دنیا رو دارن بدست میارن. در نتیجه در آینده نه چندان دور شاهد از دست دادن قدرت اقتصادی آمریکا و سلطه اون بر جهان خواهیم بودیم. 
نتیجه ای که می خوام بگیرم، باعث شد تا یاد 14سالگی هام بیفتم و اون دوره ی خودمو نقد کنم. در سن 14 سالگی معتقد بودم که آمریکا برای همیشه قدرت بلامنازع در جهان خواهد بود. در حالی که تاریخ چیز دیگه ای رو به من می گفت. ظهور و بروز قدرت های جدید و شکست قدرت ها و امپراطوری ها در تاریخ بسیار مشاهده شده. اما معتقد بودم که این اتفاق در عصر حاضر بوقوع نمی پیونده. اما با پیش بینی هایی که من دارم، می تونم بگم تاریخ تکرار شدنیه و ممکن در آینده نتونیم بگیم که آمریکا قدرت بلامنازع در جهانه. این اتفاق هیچ وقت به وقوع نمی پیونده، مگر با بیدار شدن ملت ها و در دست گرفتن قدرت.  


نگاه نقادانه-نگاهی از نوع مصری

سلام

راستش بعد از مدت ها دارم تو این وبلاگ دست به قلم میبرم و مطالبی از نوع نگاه نقادانه رو می نویسم. گرچه میدونم خوانندگان این وبلاگ افرادی هستند که از تعداد انگشتان یک دست هم تجاوز نمی کنه، ولی می نویسم تا رسالت خودم رو به پایان رسونده باشم. یعنی تا جایی که سعی بکنم تو این ترم آخری سعی می کنم یک سری مطالب تو این وبلاگ به یادگار بذارم تا شاید بعدها که بهش سر زدم تجدید خاطرات بشه.

نگاهی از نوع مصری

یادش بخیر. عاشورای امسال حال و هوای جالبی داشت. حداقل برا من. هم پوشش رسانه ای مخصوصا در بخش رادیو خیلی خوب بود، هم امسال برخلاف پارسال که نه شور حسینی داشتم، نه شعور حسینی، ولی امسال کمی شعور پیدا کردم.

یادمه به همه چیز کنجکاو می شدم. اما یه چیزی منو خیلی دلخور کرد و اعصابمو صد البته خورد. چرخی که تو دنیای اینترنت می زدم، و تو گوگل سرچ می کردم، عاشورا رو همراه با وحشی گری می دیدم. مردمانی که با سرهای خونی شور این روزو برپا می کردند و بزرگ می داشتند. از خودم پرسیدم اینا دیگه چه جور مسلمونایی هستن. نه تنها شعور ندارن، بلکه شورشونم خیلی شوره و بی مزه. آخه نمی گن اگه یکی از اون ور دنیا کنکجاو بشه و کلمه ASHORA یا ASHURAرو سرچ کنه، وحشت برش می داره که این غمه زنا رو میبینه. اصلا اینا آدم نیستن. چون شعور ندارن. خیلی چیزای دیگه به ذهنم اومد و گفتم تقصیر از خودمونه که اسلام رو همراه با وحشت نشون میدیم.

اما این همه ی ماجرا نیست. مسلما این چیزا و این کلمات و جملاتو خیلی از ماها گفتیم و شنیدیم و باعث شده به خودمون کلی خورده بگیریم. اما امشب که یه سرچی تو اینترنت کردم و عکسای گوگلو جستجو میکردم، کلمه EGYPT به معنای مصر رو گشتم. دریغ از یه اعتراض. یه تظاهرات. نشون دادن یه عده مردمم دریغ کردن. در حالی که بسیاری از خبرگزاری ها تعداد کشته رو از 100 نفر بیشتر میدونن.

بله. غرب به این میگه FREEDOM یعنی آزادی غربی اینجوریه. یعنی این همه هیاهو و جنجال فقط تبلیغاته. به کشکم نمی ارزه.

هدف از گفتن این جملات نه خورده گرفتن به غرب بود. نه خوب جلوه دادن عاشوراییان که مثلا گوگل شورشو در آورده، و واقعیت چیز دیگه ایه. چون میدونم که همتون این چیزا رو میدونین و نیازی به گفتن نیست. اما روی صحبت من با کساییه که ندیده و نشناخته حرفایی رو در هر ساعت و هر روز گوش میدن و سریعا نسبت به اون جبهه میگیرنه. به نظر من همه چیزو میشه با ترازوی عقل سنجید. پس هر خبری چه داخلی، چه خارجی نباید سریعا رو ما تاثیر بذاره. خوب بیاندیشیم. سریع تصمیم نگیریم. نظراتمونو بلند نگیم. این شعار منه. این 3 کار باعث میشه که هرچی رسانه داخلی یا خارجی میگه سریع باور نکنیم. تحت تاثیر تبلیغات قرار نگیریم و اعصابمونم بی خودی خورد نشه.

اسمیم که برای این مطلب گذاشتم به خاطره این بود که "گشتی در دنیای مصر از نوع اینترنتی" باعث شد تا مطالب پایانی رو برای گذاشتن تو وبلاگ انتخاب کنم. برا همین به عنوان یادداشت  "نگاهی از نوع مصری"خورده نگیرید.


زندگی

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، خط نخورده باقی بود. آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت،کفر گفت،اما همچنان خدا سکوت کرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم، اما یک روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یک روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن." لا به لای هق هقش گفت: "اما با یک روز چه کار می توان کرد؟" خدا گفت: "آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به کارش نمی‌آید"، آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: "حالا برو و یک روز زندگی کن." او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گودی دستانش می‌درخشید. با خودش گفت: "وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم." آن وقت شروع به دویدن کرد، زندگی را نوشید و بویید، چنان به وجد آمد که دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند .... او در آن یک روز زمینی را مالک نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما در همان یک روز دست بر پوست درختی کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزدکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی که او را نمی‌شناختند، سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد، او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد. او در همان یک روز زندگی کرد. فردای آن روز فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت،کسی که هزار سال زیست!"

سردبیر سایت سیمرغ

 

نگاه نقادانه

امشب آرزوهاتو روی بال فرشته ها بذار و تا رسیدنشون به عرش دعا کن.صدای اجابت که به دلت رسید،منو فراموش نکن.التماس دعا.

این آخرین اس ام اسی بود که برام فرستاده بودن.الان دیگه هرکسی،هرکجا که باشه(... تا توی یه کنفرانس)،در هر وقتی از شبانه روز(ساعت 24 امشب تا 24 فردا شب)،هر گوشی که داشته باشه(از نوع گازوئیل سوزش تا دوگانه سوزش)،هم براش اس ام اس میاد و هم اس ام اس میفرسته.

تا بحال شده که با خودتون فکر کنین که چه اس ام اس هایی میدینو و می گیرین؟تا بحال فکر کردین که اس ام اس ها هم برای خودشون طبقه بندی میشن؟برای اینکه رسته های مختلف اس ام اس ها رو ببینین،ادامه مطلبو کلیک کنین.ادامه مطلب...